علائم افسردگی پس از زایمان

افسردگی پس از زایمان

افسردگی پس از زایمان یکی از انواع فرعی اختلالات افسردگی است که علاوه بر بی ثباتی هیجانی، غم و غصه، ملال و دلزدگی و زودرنجی، اضطراب مفرط، بی خوابی و تغییر در وزن را به همراه می آورد. این اختلال بین 3 تا 6 ماه طول می کشد و بر خلاف افت خلق پس از زایمان، نیاز به درمان و مداخله دارد.

در این مقاله به عوامل ناشی از افسردگی پس از زایمان و راهکارهایی برای درمان آن خواهیم پرداخت.

بسیاری از زنان در دوران بعد از زایمان به دلیل تغییرات هورمونی فراوان و تغییر در شرایط زندگی بعضی نشانه های افسردگی را تجربه می کنند. این نشانه ها معمولا کوتاه مدت هستند. گاهی 3 تا 5 روزه به پایان می رسند و گاهی تا 5-4 هفته هم ادامه دارند. این نشانه ها کاملا طبیعی هستند و معروفند به baby blues   یا افت خلق پس از زایمان. این حالت یک نوع آشفتگی گذرا محسوب می شود که مشخصه های آن بی ثباتی هیجانی، غم و غصه، ملال و دلزدگی و زودرنجی است. اما آنچه افسردگی بعد از زایمان نامیده می شود، تعریف متفاوتی دارد.
افسردگی پس از زایمان یکی از انواع فرعی اختلالات افسردگی است که علاوه بر نشانه های ذکر شده، اضطراب مفرط، بی خوابی و تغییر در وزن را به همراه می آورد. این اختلال بین 3 تا 6 ماه طول می کشد و بر خلاف افت خلق پس از زایمان، نیاز به درمان و مداخله دارد؛ چرا که عدم رسیدگی به آن می تواند منجر به تداوم و پیدایی انواع دیگر افسردگی بشود. (افسردگی اساسی)
در افت خلق پس از زایمان، مادر با گرفتن کمی حمایت از اطرافیان و دریافت آموزش، می تواند تغییر خلق دهد و به زندگی عادی باز گردد. در افسردگی پس از زایمان چنین نیست، نشانه ها شدت می گیرند و به سادگی برطرف نمی شوند. این وضعیت ممکن است حتی به افکار خودکشی و فکر آسیب رسانی به نوزاد منجر شود. نرخ بروز افسردگیهای عادی مرتبط با زایمان 30 تا 70 درصد است و اختلال افسردگی پس از زایمان 10 تا 15 درصد شیوع دارد.

علائم و نشانه های افسردگی پس از زایمان

نشانه های افسردگی پس از زایمان

شما ممکن است همه یا تعدادی از علائم را داشته باشید که برخی از آنها مشابه با سایر انواع افسردگی است. (افسردگی اساسی)
احساس غم و نارضایتی: ممکن است احساس کنید زندگیتان دیگر برای خودتان نیست و فرصت رسیدگی به خودتان را نخواهید داشت یا شاید از تغییر ظاهری بدن خود ناراضی و خشمگین باشید و به نظرتان بیاید که دیگر هیچ چیز مانند گذشته نخواهد شد. این حالات در زمانهای خاصی از روز مثلا صبح، غروبها یا آخر شب ممکن است بدتر شود.
زود رنجی: فکر می کنید دیگران شرایط جدید شما را درک نمی کنند و زود از دست آنها عصبانی می شوید.
خستگی: بخشی از احساس خستگی به دنبال زایمان، به خاطر افزایش مسئولیتها، تغییر سبک زندگی  و به هم خوردن ساعات خواب و استراحت است؛ اما در افسردگی بعد از زایمان ممکن است دچار کمبود انرژی دائمی باشید و با انجام کوچکترین کاری، خستگی زیادی در خود احساس کنید.
نگرانی درباره کودک که به صورت وسواس در می آید: دائما بیمناک سلامت کودک هستید. از هر رفتار و حرکت او دچار اضطراب شدید می شوید. بارها او را چک می کنید که نفس می کشد یا خیر. گریه هایش شما را به هم می ریزد و احساس می کنید تلاشتان جهت آرام کردنش بی فایده است.
بی کفایتی: حس می کنید افسردگی از کنترلتان خارج است و شایستگی مادر بودن ندارید؛ یا دچار این تصور می شوید که برای مادر بودن ساخته نشده اید و این مسئولیت از عهده شما خارج است.
احساس گناه: از آنجایی که گرفتار افکار منفی و غم و اندوه هستید، به خودتان حس خوبی ندارید. خود را مقصر می پندارید. از اینکه علاقه ای به نوزادتان و به زندگی جدید خود ندارید، احساس شرمساری می کنید.
از دست دادن علاقه به همه امور: شما در می یابید نمی توانید از چیزی لذت ببرید؛ حتی بودن با کودکتان به شما احساس لذت نمی دهد. از رابطه جنسی با همسرتان اجتناب می کنید و تمایلی به این کار ندارید. کارهایی که سابقا با میل انجامشان می دادید دیگر رغبتی در شما بر نمی انگیزند.
انزوا طلبی: دلتان نمی خواهد دوستان و اقوام را ببینید و از اینکه به دیدار شما و نوزاد کوچکتان بیایند استقبال نمی کنید. حتی از گرفتن کمک اجتناب می کنید. به سراغ گروههای حمایت پس از زایمان یا روان درمانی نمی روید.
تغییر در اشتها و خواب: شاید اشتهای خود را از دست بدهید یا فراموش کنید غذا بخورید و یا اینکه به جهت نگرانی مفرط از افزایش وزن بیشتر، از آن اجتناب کنید. گاهی هم با خوردن می خواهید خودتان را آرام کنید که منجر به پرخوری و افزایش وزن می شود. خواب شما نیز مانند خوراک به هم می خورد؛ که البته عمدتا به صورت کم خوابی و بدخوابی ظاهر می شود. با اینکه خسته هستید و نیاز عمیقی به خوابیدن دارید، خوابتان نمی برد. شاید بارها با استرس از خواب بپرید در حالیکه کودک شما خواب است.
بی معنایی و ماتم زدگی: به ظاهر خود رسیدگی نمی کنید. زندگی را ابر سیاهی می بینید که تنها بر شما سایه انداخته است. به نیازهای کودکتان بی تفاوت می شوید و ملامت خود و دیگران را برمی انگیزید.
خودکشی و علائم روان پریشی: این علامت در شدیدترین حالات افسردگی بعد از زایمان می تواند پدیدار شود. درصد نادری ممکن است دچار افکار خودکشی یا افکار عجیب و غریب یا حتی توهم شوند؛ مثلا حرفهای هذیان گونه بزنند و صداهایی بشنوند یا تصاویری ببینند که واقعیت ندارد. 

چه عواملی در بروز افسردگی پس از زایمان دخیلند؟

 سابقه اختلالات خلقی: اگر فرد در گذشته سابقه افسردگی داشته باشد یا در افراد خانواده و فامیل نسبی، کسانی با سابقه افسردگی وجود داشته باشند، احتمال افسردگی پس از زایمان به میزان جدی  بالا می رود. به نظر می رسد این پیشینه و سختیهایی که فرد در زندگی متحمل شده است، در سیستم روانی ذخیره شده و مانند کپسولی در این دوران منفجر می شود.
 عوامل استرس زا: وجود استرسهای محیطی از هر نوعی که باشد می تواند نشانه ها را در مادر شدت ببخشد و منجر به افسردگی پس از زایمان شود. حالاتی که می توانست طبیعی و گذرا باشد، در اثر استرسها تبدیل به نشانه های مدت دار می شود. بیشترین عامل استرس آور در چنین شرایطی، عدم دریافت حمایت عاطفی و روانی است. نقش همسر در این میان از سایرین پررنگ تر و به عبارتی تعیین کننده است. کسانی که پیش از حل اختلافات زناشویی و یا به عنوان راه حلی برای این اختلافات، اقدام به فرزند آوری می کنند از چاله به چاهی می افتند که فرزندشان را با خود به درون آن چاه می برند. 
عوامل اجتماعی و فرهنگی: بافت فرهنگی و اجتماعی که مادر در آن زندگی می کند می تواند به افسردگی پس از زایمان بینجامد. در فرهنگهایی که دختران در سنین پایین ازدواج می کنند و هنوز آمادگی های لازم برای مادر شدن را کسب نکرده اند، زایمان یک مواجهه ناگهانی با مسئولیتی ست که از توان جسمی و روانی زن خارج است؛ یا مثلا جایی که جنسیت بچه اهمیت زیادی در فضای اجتماعی اطراف مادر دارد،  همین جنسیت ناخواسته به سادگی می تواند تنش برانگیز شود.
 فقر اقتصادی و فرهنگی: فقر اقتصادی و فرهنگی نیز آتشی ست که بر خرمن افسردگی ناشی از زایمان می افتد. کسی که به علت عدم آگاهی و آموزش، ناخواسته باردار می شود و آینده ای برای خود و فرزندش نمی بیند، به مرور زمان در حل مسائل پیش رو مستاصل شده و از پا می افتد. فرزند آوری پدیده ایست که نیاز به پیش بینی مالی و سنجش شرایط خانوادگی دارد. بستری که آماده نباشد به جای شادمانی و راحت جان، سلب آسایش و اندوه به همراه می آورد.

احتمال افسردگی پس از زایمان در زایمان چندم بیشتر است؟

ین نوبت بارداری و بروز افسردگی پس از زایمان، رابطه مشخصی دیده نشده است. با این حال، کسانی که در زایمان اول این افسردگی را تجربه می کنند، با احتمال 30 تا 70 درصدآن را در زایمان های بعدی نیز تجربه خواهند کرد. شدت ظهور علائم نیز عامل موثری ست. اگر در زایمان اول علائم افسردگی شدید بوده باشند، احتمال این که در زایمانهای بعدی هم شاهد افسردگی باشیم افزایش پیدا می کند. اگر به صورت جدی نگران بروز مجدد چنین تجربه ای هستید، توصیه می شود از بارداری بعدی منصرف شوید.
زایمان زودتر از موعد، زایمان دشوار، مشکلات شیردهی، کودکانی با ناراحتیهای شکمی- گوارشی و نهایتا نداشتن حمایت مالی و خانوادگی کافی، از دیگر دلایل زمینه ساز افسردگی در زایمان ها به شمار می آیند. علیرغم آگاهی از این نکات، برخی از عوامل ایجاد کننده این نوع افسردگی، از کنترل ما خارجند و قابل پیش بینی نیستند. هر بارداری و هر کودکی، تجربه متفاوتی با خود به همراه می آورد. مادرانی که در زایمان اول،  درمان لازم را برای افسردگی خود دریافت کرده اند، به احتمال کمتری به این اختلال مبتلا خواهند شد.

افسردگی ناشی از سقط جنین چه تفاوتی با افسردگی پس از زایمان دارد؟

سقط جنین، نوعی سازوکار بدن است تا از تولد جنین ناقص و معیوب پیشگیری شود. خانمی که دچار سقط جنین می شود، به سبب تغییرات هورمونی می تواند به وضعیتی شبیه افسردگی پس از زایمان مبتلا شود. بدون شک هر چه سقط در ماههای بالاتر بارداری رخ دهد، تبعات این افسردگی بیشتر خواهد بود. اما کسی که سقط جنین می کند، ممکن است نوع دیگری از افسردگی را که ناشی از سوگ فرزند است، به طور همزمان تجربه کند. این سوگواری در کنار تغییرات هورمونی می تواند مشکل آفرین باشد. هر چه دفعات سقط بیشتر شود، سلامت روان فرد بیشتر در معرض تهدید قرار می گیرد و احتمال اینکه به افسردگی دچار شود، افزایش می یابد. از چنین فردی باید مثل مادری که تازه زایمان کرده مراقبت و حمایت شود و تا زمانی که وی وضعیت روانی ثابت و مناسبی پیدا نکرده، اقدام مجدد برای بارداری صورت نگیرد.

آیا سزارین تاثیری بر افسردگی پس از زایمان دارد؟

به گفته تحقیقات خطر ابتلا به افسردگی پس از زایمان درسزارین بیشتر از زایمان طبیعی است و برخی پژوهش ها این میزان را تا دو برابر برآورد می کنند. تجربه جراحی و ضعف شدید جسمی در کنار کمبود هورمون اکسی توسین، در این زمینه اثرگذار است. در زایمان طبیعی، مقادیر زیاد اکسی توسین در بدن تولید وسبب پیوستگی مادر و جنین می شود. بدین ترتیب رابطه عاطفی را قوی تر و تحمل مصائب را شیرین تر می کند. با این همه، باید توجه داشت که سزارین به تنهایی علت کلیدی در ایجاد افسردگی پس از زایمان محسوب نمی شود و اصولا در ترکیب با عوامل دیگر ممکن است به چنین شرایطی منجر شود.

ستارگانی که افسردگی پس از زایمان را شکست دادند

افسردگی پس از زایمان در افراد مشهور
تصور نکنید این نوع افسردگی، مختص طبقات ضعیف یا متوسط جامعه است.  زنان مشهور و ثروتمند هم به افسردگی پس از زایمان مبتلا می شوند و با عوارضش دست و پنجه نرم می کنند. در این جا نقل قول می کنیم از بعضی هنرپیشگان وستاره های مشهور که از خاطراتشان در رسانه ها گفته اند.
بروک شیلدز: پس از به دنیا آمدن دخترم به چنگال این افسردگی افتادم. مدت زیادی دارو مصرف کردم تا افسردگی ام را درمان کنم. باید اعتراف کنم حتی افکار خودکشی به سرم زده بود. اگر به هر بیماری دیگری مبتلا شده بودم از دیگران کمک می گرفتم. اما افسردگی حتی رمق این کار را هم از من گرفته بود. بالاخره به کمک دوستانم به پزشک مراجعه کردم و توانستم آن را شکست بدهم.
 کندورا ویلکینسون: نمی توانستم موهایم را شانه بزنم و حمام بروم. یک روز خودم را در آینه دیدم و فهمیدم به رغم داشتن زندگی پر زرق و برق افسرده شده ام. خوشبختانه پس از مراجعه به پزشک و گذراندن جلسات روان درمانی، به زندگی عادی بازگشتم.
برایس والاس هاوارد: هر روز گریه می کردم و نمی توانستم غذا بخورم. از همه بدم می آمد حتی همسرم که تلاش زیادی برای درمانم می کرد. مدام سرش داد می زدم. در تمام زندگی اینقدر بی رحمانه با او رفتار نکرده بودم. افسردگی مرا متوجه این موضوع کرد که همیشه نباید به تواناییهای فردی اکتفا کرد و گاهی حقیقتا نیازمند کمک دیگرانیم. به همسرم مدیونم.
گویینت پالترو: هیچ حسی به پسرم نداشتم. تجربه وحشتناکی بود. باورم نمی شود آن روزها را پشت سر گذاشته ام.
لیزا رینا: تصویر چاقو و تفنگ جلوی چشمانم می آمد. فکر می کردم عاقبت یک نفر را با چاقو یا تفنگ می کشم. همسرم وسایل مشابه را از دور و برم دور کرده بود.
کارین ویلسون: پس از آن همه ذوق و شوق بارداری، به دره افسردگی سقوط کردم و این اصلا باور کردنی نبود.

افسردگی پس از زایمان چگونه درمان می شود؟

افسردگی در زنان

به طور متوسط 6 ماه طول می کشد تا هورمونهای استروژن و پروژسترون به حالت پیش از بارداری باز گردند. بنابراین توصیه برخی پزشکان بر این است که شخص هورمون درمانی انجام دهد تا روند متعادل سازی هورمونها در بدن سرعت بگیرد. برای این منظور ابتدا یک تست هورمونی از مادر گرفته می شوند و بر مبنای آن درمان آغاز می شود. این روش برای کسانی که نگران عوارض داروهای افسردگی بر کودک یا اثرات چاق کننده این داروها هستند، مطلوب تر به نظر می رسد.
با این همه داروهای ضد افسردگی وجود دارند که اثرات درمانی مطلوبی داشته و در عین حال عوارض محدود دارند یا اساسا عارضه ای تولید نمی کنند. این داروها برای دوران شیردهی مناسب گزارش شده اند. البته در صورت بهبود نباید داروها را به طور ناگهانی قطع کرد و هر گونه تغییر در مصرف یا قطع آنها می باید تحت نظر پزشک صورت گیرد.
درمان افسردگی پس از زایمان با روشهای مناسب اغلب به سرعت انجام می شود. خوردن آب زیاد به روند پاکسازی هورمونی و شستشوی بدن کمک شایانی می کند. تحرک بدنی نیز به علت بالا بردن سرعت گردش خون، اثر مشابهی ایجاد می کند.
سبک نگه داشتن بدن و پرهیز از غذاهایی که تیروئید را کند می کنند و نیز مصرف نوشیدنیهای حاوی آنتی اکسیدان بالا مانند آب گوجه فرنگی به روند درمان سرعت می بخشند.
در مواردی روان درمانی و رفتن به جلسات مشاوره به صورت منظم ضرورت می یابد. ارتباط با سایر مادرها و شرکت در گروههای اجتماعی حمایت کننده، درک شرایط و سازگاری با آن را تسهیل می کند.کمک گرفتن از دیگران یا پرستار گرفتن در ساعاتی از روز به مادر فرصت استرحت و بازیابی خویش را می دهد. داشتن انتظارات واقع بینانه از خود و فشار نیاوردن در انجام وظایف را نباید فراموش کرد.

مراقب علائم پدران باشید

مادرها تنها کسانی نیستند که بعد از تولد کودک افسرده می شوند. پدران نیز احتمال دارد نوعی افسردگی پدرانه را تجربه کنند خصوصا زمانی که همسرانشان در چنگ این بیماری هستند. سابقه اختلالات خلقی، مشکلات مالی و نداشتن حمایت اجتماعی به پیدایش آن دامن می زند. نشانه هایی چون سوء مصرف الکل و مواد، خشم و عصبانیت، رفتار تکانشی و خارج از کنترل، سردرد، دل درد و مشکلات گوارشی، کاهش علاقه به شغل یا بالعکس پرکاری و اعتیاد به کار، احساس بی ارزشی، تغییر در خلق و خو، شخصیت و رفتار، انزوای اجتماعی و افکار خودکشی در مردان شایعترند. در صورت وجود چنین نشانه هایی، مراجعه به پزشک و درمان فوری مساله اکیدا توصیه می شود.

منابع:

•    سادوک، بنجامین؛ سادوک، ورجینیا؛ و روئیز، پدرو.(2005). خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک.(ترجمه مهدی گنجی). تهران: نشر ساوالان

•    whattoexpect.com
•    verywellfamily.com
•    webmd.com
•    goodtherapy.org
•    rcpsych.ac.uk
•    asriran.com
•    irna.ir
•    draleyasin.com

  • نویسنده : مریم محمدی(کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت)
    • امتیاز :
    • 0
    • 0
  • تعداد مشاهده : 4447 بار
  • مشاهده نظرات کاربران
  • تاریخ انتشار : 1399/05/06
نظر شما

ایمیل شما نشر نخواهد شد.فیلد های ضروری با * نشانه گذاری شده است.

تصویر امنیتی Refresh Icon

پیام شما بعد از بررسی نمایش داده خواهد شد

نظر خود را بنویسید

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به موسسه آموزشی انتشاراتی بارسا می باشد.